عشق و آغوش

عشق و آغوش

امروز ازخستگیهایم ازدرد نهفته درقلبم برایت گفتم، اشکها ریختم
وتو گوش سپردی
عاشقانه نگاهم کردی
تمام غمهایم را لبخند زدی
کنارم نشستی و آهسته شانه هایم را درآغوش کشیدی
وگفتی عشقم تمام دردهایت رامیفهمم من که دیگردرکنارت هستم پس همه رابخاطرمن ببخش
ومن میمانم سرگردان میان عشق و نفرت اما میدانم که باید توراانتخاب کنم

 

 

من فرشته زندگی توام
آمده ام بهترینهای دنیارا نثارت کنم
اما گاهی شیطنتهای زنانه ام گل میکند
برایت داستانهایی دروغین به شکل واقعی تعریف میکنم
رنگ چهره ات تغییرمیکند
خشم را درچشمانت میبینم اما ادامه میدهم
وبعد باخونسردی میگویم ناراحت شدی
کمی نگاهم میکنی
لبخند شیطانیم را که میبینی
نفس راحتی میکشی
چندفحش و ناسزای شیرین نثارم میکنی
ومن پروازمیکنم ازاین حس که توهنوزهم مرا دوست میداری
دراین لحظه تمام آرزوم هجوم به آغوش گرم و امن توست
آغوش بازکن این فرشته کوچک تنها آغوش تورادراین زمین خاکی می شناسد

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ جمعه 3 بهمن 1393برچسب:, ] [ 13:45 ] [ leila ] [ ]